ای جان جانان ای درد و درمان
هرگز نمیگویم نرو
دانم که ویران خواهم شد آسان
اما نمیگویم نرو
بی تو نشستن پایان ندارد،
دردی که دارم درمان ندارد
حتی نمیجویم راه
دیدی چه کردی با برگ و بارم
راهی به جز دل کندن ندارم
اما نمیگویم آه
ای جان جانان ای درد و درمان
هرگز نمیگویم نرو
دانم که ویران خواهم شد آسان
اما نمیگویم نرو
حرفی نمی آید بر لبانم
میخوانی اما از دیدگانم
شوریده ی تو جانان جانم
هرگز نمیگویم جز به باران
از رنج های این روزگاران
از داستانت از داستانم
ای جان جانان ای درد و درمان
هرگز نمیگویم نرو
دانم که ویران خواهم شد آسان
اما نمیگویم نرو
هرگز نمیگویم نرو هنگامه قاضیانی
برچسب : نویسنده : 2najvaye682 بازدید : 78